نسبتهای مالی به ما نمایش میدهند که هر یک از پارامترهای مالی موجود در یک شرکت به چه نحو با سایر بخشها ارتباط برقرار میگیرد. عدم بهرهگیری از این نسبتها موجب میشود تا در زمینه تکمیل صورتهای مالی نیز دچار مشکلات بسیار زیادی شویم و نهایتاً نتوانیم عملکرد کلی یک شرکت ويژه را مورد بررسی قرار دهیم.
نسبتهای مالی انواع مختلفی دارند که شناخت هر یک از آنها یک ضرورت اساسی برشمرده میشود. این نسبتها اگر به شکل مناسب به کار گرفته شوند، موارد مختلفی همچون شناخت کدگشایی صورتهای مالی را نیز تسهیل میکنند. با ما همراه باشید تا با هم به بررسی مفهوم این نسبتها و همچنین کاربرد کلی آنها بپردازیم.
چرا به نسبتهای مالی نیاز داریم؟
در بخش نخست، باید به این پرسش پاسخ دهیم که ضرورت وجود انواع نسبتهای مالی چه چیزی است؟ به طور کلی میتوان این ضرورت را به سه بخش اساسی تقسیمبندی کرد که همه آنها دارای اهمیت خارقالعادهای هستند.
تجزیه و تحلیل کلیه عملکردهای مالی شرکت در گذشته تا لحظه حال
اولین کاربرد اصلی مربوط به نسبتهای مالی، کمک به تجزیه و تحلیل کلیه عملکردهای مالی شرکت محسوب میگردد. این نسبتها به ما نشان میدهند که شرکت از زمان آغاز فعالیت خود تا کنون به چه نحوی و با چه شیبی در حال رشد و یا رکود بوده است. علاوه بر این، امکان تجزیه و تحلیل عملکردهای مالی تنها در یک بازه زمانی مشخص از گذشته تا کنون (به عنوان مثال تنها در دو سال گذشته) به کمک این نسبتها وجود دارد.
این موارد به خصوص برای شرکتهایی که به تازگی فعالیت خود را آغاز کردهاند و نیازمند جلب نظر سرمایهگذاران هستند، اهمیت دارد. در واقع به کمک نسبتهای مالی مشخص کردن روند پیشرفت بیش از پیش تسهیل خواهد شد و به همین دلیل میتوان آمارهای دقیقتری را در این زمینه به سرمایهگذاران ارائه کرد.
ایجاد قابلیت پیشبینی به شکل صحیح
یک شرکت وقتی میتواند روند پیشرفت خود را برنامهریزی کند که پیشبینی مناسب از آينده داشته باشد. چنین امری بدون بهرهگیری از نسبتهای مالی امکانپذیر نخواهد بود. این همان امری است که چه در شرکتهای بزرگ و چه در شرکتهایی که تازه فعالیت خود را آغاز کردهاند باید جدی گرفته شود.
پیشبینی آينده به شکل صحیح در هر صورت ممکن است با مشکلات خاصی روبهرو شود (به دلیل تغییر در علمگرهای مالی مخلتف)، اما در صورت لازم است که نسبت به شناخت روند فعالیت شرکت در سالهای آتی آشنایی کاملی پیدا کنیم. نسبتهای مالی به ما در این زمینه یاری میرسانند.
ایجاد امکان مقایسه
شرکتها در یک فضای خلا فعالیت نمیکنند. به طبع هر شرکتی باید بتواند فعالیتهای مختلف خود را با سایر شرکتها و به خصوص شرکتهای رقیب مقایسه نماید. این مقایسه موجب میشود تا مدیریت متوجه نقاط ضعف کلی شود و نسبت به رفع آنها اقدام کند. نسبتهای مالی حتی در این زمینه نیز به عنوان یک برگ برنده عمل میکنند و منجر بدان میشوند تا قابلیت مقایسه فعالیتهای کلی شرکت مربوطه با سایر شرکتهای مدنظر به وجود آید.
این نوع مقایسه میتوان در زوایای مختلفی صورت گیرد. در واقع تنوع بسیار زیاد موجود در بین نسبتهای مالی این امکان را برای ما فراهم میکند. تمامی موارد فوق، نشاندهنده آن هستند که کاربرد نسبتهای مالی واقعاً قابل ملاحضه است و به هیچ وجه نمیتوان از آن چشمپوشی کرد.
مدلهای مختلف نسبتهای مالی
در ادامه معرفی نسبتهای مالی، قطعاً باید در مورد دستهبندی مختلف آنها نیز با شما عزیزان صحبت کنیم. همانطور که در بخشهای پیشین گفته شد، این نسبتها دارای مدلهای گوناگونی هستند. این گوناگونی اگرچه یک مزیت بینظیر به شمار میآيد، اما در هر صورت میتواند موجب ایجاد مشکلاتی مانند سردرگمی در زمان تکمیل فرایندهای حسابداری گردد.
به همین منظور، دستهبندی انواع نسبتهای مالی اهمیت بسیار بالایی دارد. در حالت کلی، نسبتهای مذکور را به چهار دسته مجزا تقسیمبندی میکنند. هر کدام از این دستهها دارای ویژگیهای مختص به خود هستند که باید به آنها توجه کرد. در واقع باید گفت که این نوع دستهبندی بر طبق ماهیت و کاربرد کلی نسبتهای مالی صورت میگیرد تا میزان دقت آن به شکل مناسبی افزایش پیدا کند
نسبتهای فعالیت
نسبتهای فعالیت از مهمترین نسبتهای مالی به شمار میآيند که به دلیل ساختار ویژه خود شناخته شدهاند. همانطور که از نام نسبتهای فعالیت میتوان فهمید، آنها به ما نمایش میدهند که کلیه داراییهای اختصاص یافته دقیقاً در چه موارد خاصی به کار گرفته شدهاند.
نسبتهای فعالیت یک کاربرد خاص دیگر نیز دارند و آن کاربرد، مشخص کردن میزان بازدهی کلیه داراییهای صرف شده است. قاعدتاً هرچه میزان این نسبت افزایش یابد، میتوان بدان نتیجه رسید که فعالیتهای مالی به شکل مناسبی ادامه یافتهاند و مقدار بازدهی در رده قابل قبول قرار دارد. عکس این مورد نیز صحت خواهد داشت. در واقع کاهش نسبتهای فعالیت، خبر خوبی نیست و در این صورت باید نسبت به شناخت کلیه موارد مختلخل در زمینه بازدهی کلی شرکت اقدام کرد.
نسبتهای نقدینگی
هر شرکت خاصی دارای میزان قدرت مشخصی در زمینه حل کردن کلیه تعهدات مالی خاص خود است. این تعهدات مالی باید در زمان مقرر حل شوند، در غیر این صورت شاهد افزایش مواردی همچون بدهیها خواهیم بود. نسبتهای نقدینگی دقیقاً در همین زمینه به ما یاری میرسانند.
در واقع میتوان بیان کرد که نسبتهای نقدینگی یک نوع ترازوی خاص جهت نمایش دادن میزان قدرت شرکتهای گوناگون در زمینه حل کردن تعهدات مالی هستند. این نسبتها اگر به شکل صحیح به کار گرفته شوند، حتی در ابر شرکتها نیز قابل استفاده خواهند بود و در زمینه پیشبینی کلی عملکردهای نقدی شرکت نیز به شکل موثری عمل میکنند.
نسبتهای سودآوری
وقتی که صحبت از انواع نسبتهای مالی میشود، باید حتماً نسبت به شناخت نسبتهای سودآوری نیز بپردازیم. هدف اصلی نسبتهای سودآوری را میتوان در نحوه نامگذاری آنها جستجو کرد. این نسبتها به ما نشان میدهند که روند سودآوری شرکت به شکل بوده است و احتمالاً در آینده به چه شکل خاصی ادامه پیدا میکند.
از آنجا که همه شرکتها در حال فعالیت به منظور سودآوری هستند، قاعدتاً نسبتهای مربوط به این حوزه از اهمیت بالایی برخوردار خواهند بود. افرادی همچون سرمایهگذاران همواره به دنبال شناخت نسبت مدنظر در این زمینه هستند تا بتوانند درک بهتری از روند فعالیت کلی شرکت به دست بیاورند.
نسبتهای اهرمی
آخرین دستهبندی موجود در زمینه انواع نسبتهای مالی، به نسبتهای اهرمی اختصاص پیدا میکند. نسبتهای اهرمی به شکل اختصاصی به منظور شناسایی قدرت کلی شرکت جهت پرداخت کلیه بدهیها مورد استفاده قرار میگیرد. هرچه این نسبت بالاتر باشد، شرکت مربوطه توانایی بهتری در این زمینه خواهد داشت که خبر بسیار خوبی برای سرمایهگذاران نیز محسوب میشود.
سخن پایانی
نسبتهای مالی که در دستهبندیهای مختلفی ارائه میشوند، پارامترهایی کاملاً مهم و ویژه در حوزه حسابداری شناخته میشوند. این نسبتها دارای کاربردهای گوناگونی هستند و به همین دلیل باید در زمانهای مشخص نسبت به بهرهبرداری از آنها اقدام کرد.
اصلیترین نسبتهای مالی که در مورد آنها در این متن سخن گفتیم عبارتاند از: نسبتهای اهرمی، نسبتهای سودآوری و نسبتهای فعالیت. هر یک از موارد فوق به شکل ویژه در ساختارهای مختلفی مزیت اصلی خود را به نمایش میگذارند و نمیتوان یکی از آنها را نسبت به دیگران برتر دانست.
با شناخت این دستهبندیها و استفاده از نسبتهای مالی به شکل مشخص، امکان بهبود مواردی همچون مقایسه شرکت با شرکتهای رقیب و شناسایی آینده شرکت به وجود میآيد که برای سرمایهگذاران و مدیران موسسات دارای اهمیت خارقالعادهای است.